دیشب مهمونی بودیم
دیشب رفتیم خونه ی یکی از دوستای مشترک من و جاریم(بهمراه خانواده). خیلی خیلی به همه خوش گذشت و اریامهر با پسر عموش و بچه های میزبان خیلی بازی کرد.
مثل همیشه اریامهرم ماه بود و حرف گوش کن. خیلی ازش راضیم.
خدایا ممنونم بابت اینکه بهترین فرشته ات رو به آغوش من سپرده ای.
خوب مواظبشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی