آریامهرآریامهر، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 22 روز سن داره

آریامهر و اهورا

معمولی و معمولی

1393/4/31 3:56
نویسنده : مامان سمیرا
1,526 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یه همگی دوستان عزیزم و گل پسرکای عزیزتر از جونم.

این چند وقت تقریبا معمولی گذشت . مورد یا موضوع خاصی پیش نیومد جز اینکه تعمیرات خونه رو شروع کردیم و ب امید خدا قراره بریم اونجا زندگی کنیم.( زندگی با مادرشوهر خدایی وحشتناکه،یه ساله که تحمل میکنم دیگه طاقت ندارم، با مستاجر حرف زدیم و خواستیم خونه رو تخلیه کنه که گفت اگه برام خونه پیدا کنید میرم،بابای گلمم براش خونه پیدا کرد و خونه ی ما رو تخلیه کرد . از روز جمعه شروع کردیم ب تعمیرات و تغییرات . خدا بخواد دوباره مستقل میشم.آخ جون.خندونکاینجا رو هم میذاریم که مادر شوهر بمونه.)

حالا بگم از خوشکلکام

آریا جونم چهارتا دندونش همزمان دراومدن و 18 تا دندون داره الان.(البته این چهارتا دندونش فقط در حد جوانه زدن هستن و فعلا کامل نیومدن).حرف زدنش خیلی قشنگ شده،خیلی وقتا میخوام درسته قورت بدمش.

هرکی بهش بگه اهورا مال منه زود میگه (الولا بلای منه)=اهورا داداش منه

چاق و لاغر و بزرگ و کوچیک و تشخیص میده.میگه (مامانی قه له وه)=مامانی چاقه.(بلای من قه له وه)=داداش من چاقه.من و بابا کامی هم لاغریم.

یه جورایی هم حق با اریا جونمه.زیبا

به باب اسفنجی میگه (بابه جی). با یه حالت خاصی میگه پرشین تون و جم جونیور که دلم غش میره براش.

سی دی های تاتی و نی نی رو خیلی علاقه داره و از بس نگاهشون کرده و سی دی رو عوض کرده ،همش خش افتاده و وقتی میذاردشون داخل دستگاه و دستگاه نمیخونه عصبانی میشه.

اگه اشتباهی مرتکب بشه قبول میکنه و میگه من کردم.

خلاصه که یه پارچه آقاست.

اینجا یه بعدازظهر رفتیم توی حیاط و کلی آب بازی کردیم ،بعدش جفتمون عین موش آبکشیده شدیم. کلی خوش گذشت.

 

این خیلی برامون جالب بود که چطوری عین هم درستشون کرده.خیلی خوشمون اومده بود

اینجا خودش از پاهای خوشکلش عکس انداخته بود

تخته ی مغناطیسی رو برداشته و میخواد نقاشی بکشه،یه چیزی کشید که واقعا زیبا بود

این و کشیده بود و وقتی ازش خواستم برام توضیح بده چی کشیده گفت این بزرگه منم و اون کوچیکه هم اهوراست .

حالا بگم از اهورا جوجه.

یه جا بند نمیشه و مرتب غلط میزنه یا میچرخه . باهاش که حرف میزنیم میخنده و بعضی وقتا خنده اش همرا ه باصدای قهقه است.

یه وقتایی اریا میره پیشش میششنه و یه چندتایی از اسباب بازیهاشو بهش معرفی میکنه و اهورا هم خوشش میاد آرام بهش گوش میده و داداشی رو نگاه میکنه.

اهورا و داداش مهیارم

خیلی خوشکل توی کالسکه خوابش برده بود.حیف کیفیت عکس پایینه.

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان یاغمور
4 مرداد 93 14:37
هر وقت رفتی خونتو درشو برا اولین بار باز کردی تو رو خود خدا ازش بخواه منم به زودی برم به خونه ی خودم
مامان سمیرا
پاسخ
چشم عزیزم حتما. ایشالله ک هرچه زودتر شما هم بری خونه خودت