واکسن دو ماهگی
91/3/18
امروز صبح بابایی اومد دنبالمون و با اهورا جوجه ام رفتیم مرکز بهداشت برای واکسن دو ماهگی اهورایی مامان.
خاله ستاره هم همراهمون اومد. قبل از اینکه بخوایم از خونه بیایم بیرون به اهورا قطره ی استامینوفن دادم تا کمتر درد بکشه و کمتر تب کنه..بابایی توی ماشین منتظرمون بود(طاقت گریه ی گل پسرا رو نداره).
اول وزن و قد و دور سر اهورا جونم رو اندازه گرفتن بعد بهش قطره ی فلج اطفال دادن و نوبت واکسن شد. بهم گفتن پای راستش رو محکم بگیرم ولی دلم نمیومد زیاد فشارش بدم،خلاصه که واکسن اول رو زد و اهورا شروع کرد به گریه وبا هزار بدبختی آرومش کردم(شدت گریه اش هیچ موقع تا این حد نشده بود،دهانش رو بحد خیلی زیادی باز کرد موقع گریه و کناره های لبش زخمی شد و کمی خون اومد که من رو خیلی نگران کرد)بعد نوبت واکسن دوم پای چپ شد دلم طاقت نیاورد دیگه پاهای کوچیکش رو بگیرم،دستم رو گذاشتم توی دستاش و باهاش حرف زدم و یکی از کارمندای مرکز اومد و پاهای نازنینم رو محکم گرفت و اون یکی هم واکسنشو زد.از دفعه ی قبل کمتر گریه کرد ولی بازم اشکای منو درآورد .بعد از مرکز بهداشت رفتیم خونه ی بابام و دختر عموم روژین هم اومد اونجا و تا شب موند.در کل اگه بیقراری و کمی تب داشتن اهورا رو نادیده بگیریم خوش گذشت.
وزن:5850گرم
قد :58 سانتیمتر
دور سر:38سانتیمتر
اینم گل پسرک من بعد از واکسن
لباساش رو در نیاوردم تا از خواب نپره.
تقریبا دو سه روزی تب داشت و بیقرار بود. منم هر 4 ساعت یکبار بهش قطره ی استامینوفن اطفال دوبرابر وزنش بهش میدادم.
خدا رو شکر که تا دو ماه دیگه واکسن نداره