هوای خوب و رهایی از خانه نشینی
سلام عزیزای دلم.
جمعه27 دی، هوا خیلی خوب بود و بعد از صبحونه بابایی آریامهرم گفت که آماده شید بریم پیاده روی و یه کم هوا بخوریم. ماهم که حرف گوش کن،آماده شدیم و رفتیم کنار رودخانه ی شهرمون.(یخ همه جا آب شده بود و رودخانه جریان داشت)
آریامهر عزیزم خواست از هوای آزاد لذت ببره و پالتوش رو از تنش در آورد و شال و کلاهشم داد به من و کلی کیف کرد. بهش گفتم آریا میخوام ازت عکس بگیرم بهم نگاه کن،اصلا یه جوری ژست گرفت که میخواستم درسته قورتش بدم شیرین پسر گلم .
عاشق اینم که دستشو میذاره توی جیبش.
بعد از کلی پیاده روی و لذت بردن از هوای آزاد ، گل پسرکم رو بردیم تاب بازی و کلی با هم شعر تاب تاب تاب بازی رو خوندیم
عاشق ناز کردنتم عزیزم
فدای نگاه کردنت بشم مامام جونم
و این هم یه روز خوب دیگه با گل پسرم و شوهری.
راستی: شنبه 21 دی رفتم آزمایشگاه و ازمایشات سری دوم بارداری رو انجام دادم، یک خون گیری 8 صبح ناشتا و سپس خوردن شربتی بدمزه و هر نیم ساعت یه بار خون گیری تا 5 دفعه و ساعت 11 نجات پیدا کردم و رفتم خونه ی آنا (آریا رو گذاشته بودم پیش مامانم).بخاطر خون گیری های مجدد تا شب سرگیجه و سردرد داشتم .
و جواب آزمایش رو روز دوشنبه23 دی، گرفتم و هیچ مشکلی نبود خداروشکر.