حالمون خوبه
سلام به دوتا پسرای عزیز خودم و دوستای مهربونم.
دیروز صبح رفتم خانه بهداشت و اریا رو گذاشتم خونه بابام.
خانه بهداشت خیلی شلوغ بود، بعد از اینکه نوبت من شد طبق معمول یه سوالایی ازم پرسیدن و بعد رفتم روی تخت دراز کشیدم تا صدای قلب اهورامون رو بشنویم. تعداد ضربانات قلب عزیز دلمون 142 بود و هیچ مشکلی نبود خداروشکر. بعد رفتم روی ترازو ،82 کیلو شده بودم واااااااای دیگه دارم چاق میشم ولی اونجا گفتن طبیعیه. خودم میدونم بخاطر این قرصهای مولتی ویتامینه که خیلی اشتهامو باز کرده و همش مجبورم بخورم وگرنه دل درد میگیرم یا ضعف میکنم. بخاطر اینکه اهورا جونم کمبود ویتامین نداشته باشه اینم با جون و دل تحمل میکنم.همه چی خوب و نرمال بود و گفتن باید آزمایشات سری دوم بارداری رو انجام بدم.
از این آزمایش متنفرم. از هشت صبح باید برم آزمایشگاه و ناشتا ازم خون بگیرن . بعد بهم یه لیوان از اون شربت بدمزه و شیرین میدن و میگن هیچی نخور تا یه ساعت و بعد اون یه ساعت دوباره ازم خون میگیرن و باز یه لیوان دیگه از شربت عذاب آور و سپس یک ساعت منتظر شدن و دوباره خون گرفتن.... و این کارو دقیقا یادم نیست چند بار تکرار میکنن ولی خیلی اذیت میشم.(موقعی که آریامهرو باردار بودم تا یک بعداز ظهر آزمایشگاه بودم و دیگه وقتی رسیدم خونه واقعا حالم بد بود و معدم درد میگرفت و خیلی اذیت شده بودم. ) خدا کنه ایندفعه زیاد اذیت نشم.
و اما سرماخوردگی داره از خونمون میره و حال همگیمون بهتر و رو به بهبودیه. خداروشکر.
آریامهر خیلی خیلی پسر خوب و آروم و حرف گوش کنیه.
این روزا خیلی نقاشی میکشه. تا حالا سه تا دفتر نقاشی رو پر نقاشی و خط خطی و آثار هنریش کرده. دایره های خیلی زیبا و منظمی میکشه و لاک حلزون رو هم که استاد کشیدنش شده پسرکم.
آریامهرعزیزم امروز 1 سال و 9 ماه و 20 روزه که توی آغوشم میگیرمش و
اهورا جونم 26 هفته است که توی دلم جا خوش کرده و منتظر در آغوش کشیدنش هستم.