تولد
92/10/10 امروز تولد زن عموی مهربون آقا آریاست. و ما هم به این بهانه رفتیم خونشون که دور هم باشیم. صبح کاستر و ژله درست کردم تا با خودمون ببریم خونشون. (آقای همسری خیلی مریض بود و نمیتونست باهامون بیاد.) آبجیم ساعت 3 اومد خونمون و باهم رفتیم خونه ی جاریم. شام درست کردیم و بعداز صرف شام سفره پهن کردیم و بقیه ی خوراکی ها رو گذاشتیم اونجا و کادوهامون رو دادیم بهشون. اینم چندتا عکس از امشب که خیلی بهمون خوش گذشت مثل همیشه اینم خوشکل پسر من که به فشفشه ها خیره شده اینجا بهش گفتم منو نگاه کن عزیزم، ببین چجوری گردنشو بالا آورده و به چ شکلی نگام میکنه. تولدت مبارک باشه دوست و جاری خوبم ♥ ...