این چند روز
سه شنبه 93/4/3
رفتیم خونه ی جاریم و شام رو آماده کردیم و بردیم پارک شهرک خوردیم و آخر شب بعداز پارک تا ساعت 2و نیم نصفه شب با ماشین دور زدیم که خیلی خوش گذشت.
چهارشنبه 93/4/4
عمه جونم گفت که میان خونه ی ما. خیلی خوشحال شدم. واسه نهار اومدن.عصر هم چای و تخمه رو برداشتیم بردیم پارک روبروی خونه مون خوردیم و بچه ها یه کم بازی کردند و اهورا توی کالسکه اش خواب بود.
اینم سرسره ی حلزونی که کلی خاطره ی بچگیم باهاش زنده میشه.یادش بخیر
بعداز پارک نذاشتم برن خونه شون و برگشتیم خونه ی ما .وقتی رسیدیم خونه بازی ایران -بوسنی تازه شروع شده بود. حیف که ایران حذف شد .
ایوب (پسر عموم )و ستاره هم اومدن . شام رو توی حیاط خوردیم. شب خوبی بود فقط آریا یه کم اذیت کرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی