معمولی و معمولی
سلام یه همگی دوستان عزیزم و گل پسرکای عزیزتر از جونم. این چند وقت تقریبا معمولی گذشت . مورد یا موضوع خاصی پیش نیومد جز اینکه تعمیرات خونه رو شروع کردیم و ب امید خدا قراره بریم اونجا زندگی کنیم.( زندگی با مادرشوهر خدایی وحشتناکه،یه ساله که تحمل میکنم دیگه طاقت ندارم، با مستاجر حرف زدیم و خواستیم خونه رو تخلیه کنه که گفت اگه برام خونه پیدا کنید میرم،بابای گلمم براش خونه پیدا کرد و خونه ی ما رو تخلیه کرد . از روز جمعه شروع کردیم ب تعمیرات و تغییرات . خدا بخواد دوباره مستقل میشم.آخ جون. اینجا رو هم میذاریم که مادر شوهر بمونه.) حالا بگم از خوشکلکام آریا جونم چهارتا دندونش همزمان دراومدن و 18 تا دندون داره الان.(البته این چه...